محل تبلیغات شما

مطالب مفید و متنوع



چاق‌ترین کودک جهان بیش از نیمی از وزن خود را از دست داده و اکنون منتظر کمک پزشکان است. چاق‌ترین کودک جهان پس از لاغری+عکس

به گزارش خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس به نقل از دیلی‌میل، چاق‌ترین کودک جهان بیش از نیمی از وزن خود را از دست داده و اکنون منتظر کمک پزشکان است. 

آریا پیمانا کودک  13 ساله اندونزیایی با بیش از 191 کیلوگرم وزن پس از لاغری دچار مشکلاتی نظیر افتادگی پوست شده است. 

آریا در حال حاضر 106 کیلوگرم از وزن خود را از دست داده و اکنون قادر است به مدرسه برود.

به گفته پزشکان، آریا جوان‌ترین فردی است که تحت عمل جراحی قرار گرفته است و با پیروی از یک رژیم غذایی توانسته بخش زیادی از وزن خود را از دست بدهد. 

یک جراح پیشنهاد کرده است که پوست اضافی از قفسه سینه آریا برداشته شود تا به کمک جراحی‌های متعدد به این کودک کمک شود. 

پدر آریا که خود را در چاقی فرزندش مقصر می‌داند به رسانه‌ها گفته است: چاقی آریا از 5 سالگی آغاز شد و خوردن غذاهای چرب و نوشیدنی‌های شیرین موجب افزایش مدام وزن وی شد. 

در تصاویر زیر چاق‌ترین کودک جهان را قبل از لاغری و پس از آن مشاهده می‌کنید:


انتهای پیام/

بیشتر بخوانید

کلیه‌های شما وظیفه دفع مواد زاید از بدن را بر عهده دارند و برخی مواد غذایی طبیعی به طور ویژه در انجام این کار به آن‌ها کمک می‌کنند.

به گزارش خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان،  اگر فشار خون بالا یا دیابت دارید و به سخت شدن شریان‌ها مبتلا هستید، ممکن است به بیماری‌های کلیوی هم مبتلا شوید. امراض مرتبط با این عضو بسیار خطرساز و تهدید کننده زندگی هستند، بنابراین برای مراقبت و پاکسازی آنها، تمام توان خود را انجام دهید. برخی از مواد غذایی در انجام این کار به شما کمک می‌کنند که در ادامه با برخی از آن‌ها آشنا می‌شوید.

سبزیجات

سبزیجات برگ دار سرشار از ویتامین C و K به همراه فیبر و فولات هستند. آن‌ها همچنین فشار خون را کاهش می‌دهند، قند خون را متعادل می‌کنند و استرس را از بین می‌برند.

آب زغال اخته

بسیاری از افراد می‌دانند که آب زغال اخته می‌تواند برای عفونت‌های دستگاه ادراری مفید باشد، اما آیا می‌دانید که می‌تواند به کلیه‌های شما هم کمک کند؟

نوشیدن آب زغال اخته می‌تواند کلیه‌های شما را از یکی از دلایل عمده سنگ کلیه - اگزالات کلسیم - پاک کند. با این حال، انتخاب آب زغال اخته طبیعی و بدون مواد افزودنی ضروری است. آب زغال اخته هرچه خالص‌تر باشد، بهتر است.


بیشتر بخوانید: با این راهکار‌ها در ۲۴ ساعت از سرماخوردگی خلاص شوید


زردچوبه

التهاب در بدن شما می‌تواند طیف وسیعی از امراض را ایجاد کند که بیماری کلیوی یکی از آنهاست. زردچوبه حاوی کورکومین است که خواص ضد التهابی دارد. همچنین برای مبارزه با بیماری کلیه و سنگ‌های مزاحم مفید است.

سیب

از آنجا که سیب‌ها پر از فیبر هستند که سموم را جذب می‌کنند، با برداشتن برخی از سختی‌های کاری از روی کلیه ها، کار خود را انجام می‌دهند. سیب همچنین ممکن است التهاب بدن را کاهش داده و باعث بهبود عملکرد دستگاه گوارش شما شود.

سیر

کلیه‌های شما برای بهبود عملکرد به برخی مواد غذایی متکی هستند. در غیر این صورت، ممکن است قربانی سموم و التهاب شوند. سیر حاوی آلیسین است که دارای خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی قدرتمند است که هر دو این خاصیت ها می‌توانند برای کلیه‌ها و فشار خون مفید باشند.

برگ قاصدک

برگ‌های قاصدک حاوی فلاونوئید‌ها هستند یعنی همان آنتی اکسیدان‌هایی که کلیه‌ها را تمیز و خون را تصفیه می‌کنند. آن‌ها همچنین می‌توانند فشار خون را کاهش دهند. اگر مستعد استرس هستید، هیچ چیز مانند یک فنجان چای قاصدک برای شروع روز شما مفید نیست.

روغن زیتون

روغن زیتون فواید زیادی برای بدن دارد و می‌تواند برای سلامتی کلیه‌ها هم مفید باشد. این روغن موجب کاهش کلسترول می شود و درد ناشی از سنگ کلیه را تسکین می دهد و برای درمان التهاب هم مفید است.

آب لیمو

اگر می‌خواهید چیزی را امتحان کنید که نه تنها کلیه‌های شما را تمیز می‌کند، بلکه تشکیل سنگ کلیه را در آن متوقف کند، از لیمو استفاده کنید. آب لیمو میزان سیترات را در بدن افزایش می‌دهد و مانع از شکل گیری سنگ کلیه می‌شود.


میرزا محمد پدر کردستان؛
خبرگزاری میزان- بروجردی به زحمت ماشین را متوقف کرد، راننده‌ خاور که درشت هیکل و سبیل کلفت بود، از ماشین پیاده شد، به سمت ما آمد، یقه‌ بروجردی را گرفت و او را از پشت فرمان بیرون کشید

گروه ی خبرگزاری میزان؛ شهید محمد بروجردی» در سال ۱۳۳۳ در روستای دره‌گرگ از توابع بروجرد متولد شد و در یکم خرداد سال ۱۳۶۲ در جریان دفاع مقدس به شهادت رسید.

خبرگزاری میزان بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان کشورمان که در کتاب میرزا محمد پدر کردستان» به کوشش علی اکبری گردآوری شده است را منتشر می‌کند.

روایت سی و سوم؛ منتظری

به همراه بروجردی و چند نفر از بچه‌های سپاه با ماشین به طرف باختران در حال حرکت بودیم. هیچ کدام لباس سپاه بر تن نداشتیم.

پشت سرمان، یک کامیون خاور که بار سنگینی داشت، می‌خواست سبقت بگیرد، بروجردی هر کاری کرد که خاور بتواند از او جلو بزند، چون جاده به شدت شلوغ بود و ماشین از رو به رو می آمد، موفق نشد. بالاخره کامیون که بی وقفه بوق می زد، از ما سبقت گرفت اما جلوتر جلوی ماشین پیچید و ایستاد. بروجردی به زحمت ماشین را متوقف کرد، راننده‌ خاور که درشت هیکل و سبیل کلفت بود، از ماشین پیاده شد، به سمت ما آمد، یقه‌ بروجردی را گرفت و او را از پشت فرمان بیرون کشید و بعد از اینکه چند حرف نامربوط به او زد، یک سیلی هم توی گوشش خواباند.

ما خواستیم وارد صحنه شویم، اما بروجردی به ما اشاره کرد و در حالی که لبخند بر لب داشت، به راننده گفت: شما ببخشید! ما اشتباه کردیم!

راننده، یقه‌ی بروجردی را ول کرد و رفت. ما به او گفتیم: این چه کاری بود کردی؟ ما که تقصیری نداشتیم!

بروجردی گفت: بذارین بره، این راننده است، آدم زحمت کشیه، کار رانندگی سخت و طاقت فرساست و آدم رو خسته می‌کنه.

ما هنوز ناراحت بودیم که چرا کاری نکردیم. به مقصد رسیدیم. با بروجردی توی دفتر بودیم که از بیرون سر و صدایی بلند شد. بروجردی یک نفر را فرستاد ببیند چه خبر شده است. وقتی برگشت، گفت: یه راننده از سنندج بار آورده، می‌خواد تسویه حساب کنه و خیلی هم عجله داره. بروجردی گفت: بیارش اینجا.

صدای غرغر راننده از سالن شنیده می‌شد، به محض اینکه جلوی در ظاهر شد، با تعجب دیدم او همان راننده خاوری است که بین راه جلوی ما را گرفت و با بروجردی برخورد کرد. راننده با دیدن بروجردی و لباس سبز سپاهش، خشکش زده بود. بروجردی با لبخند خطاب به او گفت: چه خبره؟ چی شده که باز سر و صدا را انداختی؟

راننده که زبانش بند آمده بود شروع کرد به معذرت خواهی. بروجردی اجازه نداد ادامه بدهد. پرسید: این جا چی کار داشتی؟

راننده با خجالت و به آرامی گفت: راستش، برای سپاه باختران بار آوردم و حالا می‌خوام زودتر اونو تحویل بدم و برگردم، ولی منو معطل می‌کنن.

بروجردی گوشی را برداشت و گفت: هر چه زودتر بار رو تحویل بگیرید.

بعد به راننده گفت: برو به امید خدا ! برو بارت رو تحویل بده!

راننده که اشک توی چشمانش جمع شده بود، نمی‌دانست چه کار کند و در حالی که گریه امانش نمی‌داد، خودش را در آغوش بروجردی انداخت. بروجردی که لبخند روی لبش بود، راننده را آرام کرد تا راهی شود.


چشم‌ها از کشنده‌ترین بیماری‌ها خبر می‌دهند/ از ایدز تا دیابت وسرطان



25 مهر 1398 - 10:00
5da7e6c26507e_5da7e6c265082
چشم‌ها اعضای هوشمندی هستند که می‌توانند از ابتلا به بسیاری از بیماری‌های کشنده خبر دهند.

چشم‌ها تنها اعضای بدن هستند که بدون آن که نیاز به جراحی داشته باشند می‌توان به آن‌ها نگاه کرد و رگ‌ها و اعصاب‌ مربوط و تغییرات را در آن‌ها دید.

این عضو حیاتی اندام پیچیده‌ای است که بسیاری از پزشکان بر اساس تغییرات آن می‌توانند نشانه‌های بسیاری از بیماری‌ها را تشخیص می‌دهند.

در ادامه به برخی از بیماری‌هایی که علائم بروزشان در ابتدا در چشم‌ها ظاهر می‌شود، اشاره می‌کنیم.

ایدز و سرطان

یکی از شگفتی‌های چشم آن است که پزشکان می‌توانند بیماری ایدز و بسیاری از سرطان‌ها را با معاینه این عضو تشخیص دهند، زیرا  ایدز می‌تواند منجر به ایجاد بیماری‌های جدی مرتبط با چشم مانند رتینیت یا ورم رنگیزه ای شبکیه، التهاب شبکیه و در نهایت کوری شود. علائم اولیه رتینیت، تاری دید، بروز لکه‌های سیاه و سفید در دید، احساس نقطه کور و چشمک زدن چراغ‌های روشن در چشم است.

پرکاری تیروئید  

بیرون‌زدگی کره چشم از حدقه یکی از بیماری‌های چشمی است که اغلب در بیماری پرکاری تیروئید یا گریوز دیده می‌شود. میزان برون‌زدگی چشم با وسیله‌ای بنام اگزوفتالومتر سنجیده می‌شود. از دیگر علائم بیماری گریوز نبض سریع و نامنظم، کاهش وزن، عصبانیت، چشم‌های متورم و پف کرده است. 

تغییر اندازه مردمک نشانه تومور است

برخی مواقع اتفاق عجیبی برای مردمک چشم می‌افتد و مردمک یکی از چشم‌ها بزرگتر از دیگری می‌شود، این نشانه نگران کننده نیست، اما اغلب در ۲۰ درصد مردم دیده می‌شود، در برخی موارد ممکن است در اثر سندرم هونر به وجود بیاید که یکی از علائم تومور در قفسه سینه یا گردن است و به همین دلیل باید سریع درمان شود.

دیابت 

بیماران مبتلا به دیابت ممکن است عوارض چشمی ناشی از بیماری‌های مزمن را تجربه کنند. این بیماران شانس بیشتری در ابتلا به گلوکوم دارند. شبکیه چشم و یا رتینوپاتی، مانند رتینوپاتی غیر پرولیفراتیو و رتینوپاتی پرولیفراتیو فشار در چشم از عوارض دیگر دیابت است.

التهاب مفاصل

هر بیماری التهابی که بر کلاژن (جزء اصلی بافت همبند بدن) مانند بیماری‌های آرتریت روماتوئید و التهاب مفاصل تأثیر بگذارد، به صلبیه یا سفیدی چشم و قرنیه نیز می‌تواند آسیب برساند.


شوک: شما به راحتی می توانید سرفه‌های مزمن خود را با مصرف این ترکیب گیاهی درمان کنید.

سرماخوردگی یک بیماری ساده است که به آبریزش بینی و کمی بدن درد خلاصه می‌شود و بیشتر از دو سه روز طول نمی‌کشد، اما کم نیستند افرادی که در طول بیماری با علائم شدیدتری مثل تب و لرز، گلودرد و از همه مهم‌تر سرفه‌های آزاردهنده دست و پنجه نرم می‌کنند و بیش از دو هفته با این مشکل مواجهند.

بیشتر مواقع هم این سرفه‌ها می‌توانند طولانی و خسته‌کننده شوند، اما یادتان باشد هر سرفه مزمنی را نباید از عوارض سرماخوردگی بدانید چون می‌تواند علامتی از بیماری‌های مختلف باشد.

برای درمان سرفه‌های مزمن می‌توانید از این نسخه مجرب استفاده کنید:

تخم به‌دانه + تخم بارهنگ + نشاسته + عناب ۱۹ عدد + ۵ عدد س با هم مخلوط و دَم کنید و این ترکیب را قبل از خواب میل کنید.

نقل از برنا


تندرست نیوز؛شاید برای شما هم پیش امده باشد که نسبت به تغییر رنگ لبهای خود حساس شده باشید.در واقع همیشه اینطور نیست که تغییر رنگ لبها علامت بیماری خاصی باشد.شاید عوامل تغذیه ای و یا محیطی تاثیری روی لبهای شما گذاشته باشند اما در کل اگر دنبال این هستید که بدانید رنگ لبها چه ربطی به سلامتی شما دارند.
لب بالایی مربوط به قسم فوقانی جهاز هاضمه و لب پایینی نشان دهنده سلامت قسمت تحتانی جهاز هاضمه است .

لب های بی رنگ :مسلما نشان دهنده کم خونی ،فقر آهن و هموگلوبین پایین خون است .

لب های تیره: نشان دهنده مصرف بیش از حد چربی ،نمک و اختلال درکارکبد ،کلیه و مثانه است.

لب های زرد رنگ : کبد و کیسه صفرا قادر به هضم تخم مرغ ،پنیر و مرغ بیش از حد رژیم غذایی شما نیستند .

لب های سفید متمایل به صورتی :وقتی فرد در مصرف لبنیات ،قندو چربی افراط کند ،سیستم لنفاوی ضعیف می شود و گاهی ممکن است ،موجب بروزآسم و آلرژی پوست شود .

لک های تیره روی لب:این وضعیت زمانی رژیمی دهد که رژیم غذایی سرشار از کربوهیدرات ؛قند ،شکر ،عسل و مصرف بیش ازحد میوه های شیرین باشد.

چروک های عمودی روی لب ها : نشان دهنده کم آبی است . بایدمصرف نمک و غذاهای خشک را کم کرد .

لک های سفید روی لب : وقتی این لک ها ظاهر میشوند،یعنی چربی های اشباع شده در غذاهایی مثل تخم مرغ و پنیرعملکردکبد را ضعیف کرده است.

خشکی و ترک خوردگی دو طرف: ممکن است کیفیت ،کیفیت روغن مصرفی خوب نباشد. از این رو نباید بیش ازحد غذاهای چرب بخورید .

لب های صورتی :این رنگ لب ،نشان دهنده سلامتی گردش خون ،دستگاه تنفسی و جهاز هاضمه است.


به گزارش مشرق، یک فعال رسانه ای در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

بهش گفتن قرائت قرآن که شروع شد با دوربین تلویزیون بیا کنار جایگاه و از استاندار مصاحبه بگیر گفت شرمنده، قرآن که شروع میشه من میرم روی سایلنت گفتن استاندار دیرش شده و تا آخر همایش نمیمونه گفت رئیس‌جمهور هم باشه وسط قرآن با کسی حرف نمیزنم، این قانونمه !


با سلام و تبریک دهه کرامت خدمت یاران دیرین
دو دسته موضوعی
به نام کشورم ایران
و فکر خوب به این مجموعه افزودن می شود.

بیشتر مطالب این وبلاگ بدون تغییر از سایت ها و وبلاگ های مختلف به صورت گزیده انتخاب می گردد تا مخاطبان علاقه مند به آن موضوعات وفت کمتری جهت یافتن و فرصت بیشتری جهت دقت به آن محتوا را داشته باشد.
با تشکر مدیر وبلاگ

از قطع کردن نوک انگشتان گرفته تا زندگی با مردگان، بشر به برخی رسوم فرهنگی بسیار عجیب و غریب خو گرفته است. برخی از این رسوم، تابو، برخی دارای انگیزه‌های خودخواهانه، بعضی انقلاب محض و در کل همگی بسیار عجیب هستند. در این مطلب قصد داریم از عجیب‌ترین و شاید ترسناک‌ترین کارهایی که ممکن است با بدنمان انجام دهیم تا مرموزترین کارهایی که با اجساد مردگانمان می‌کنیم، 7 رسم عجیب را از سراسر جهان معرفی ‌کنیم که امروزه نیز در حال انجام هستند، پس با لست‌سکند همراه باشید.

رسوم فرهنگی خطرناک و عجیبی که تا به امروز زنده نگه داشته شده اند

 

  1. قطع کردن نوک انگشتان

در قبیله دنی در اندونزی،  مرگ یکی از اعضای خانواده درد زیادی را به آن‌ها تحمیل می‌کند، این فقدان عاطفی در ن و بعضی از مردان با درد فیزیکی نیز همراه است. در کنار درد احساسی، ن و مردان این قبیله این درد را با بریدن بخشی از انگشتان خود ابراز می‌کنند. قبل از قطع کردن انگشت ابتدا به مدت 30 دقیقه آن را با پارچه‌ای محکم می‌بندند تا بی‌حس شود. پس از قطع کردن، نوک انگشتان را برای ایجاد بافت جدید زخم می‌سوزانند.

این رسم که یکی از عجیب‌ترین رسم‌ها در جهان است به‌منظور رضایت ارواح گذشتگان بوده و در برخی قبایل همچنان انجام می‌شود.

قبیله دنی در اندونزی

 

  1. هم نوع خواری

قبیله یانومامی در دهکده‌های جنگل‌های آمازون و در نزدیکی مرز ونزوئلا و برزیل زندگی می‌کنند. این قبیله به خاطر سنت هم نوع خواری معروف هستند. آن‌ها گوشت اعضای قبیله خود را پس از مرگ آن‌ها می‌خورند، البته این کار نباید با آدم‌خواری اشتباه گرفته شود. دلیلش را در ادامه می‌خوانیم:

رسوم فرهنگی موجود در هم نوع خواری بدین گونه است که جسد را در برگ‌ها پیچیده و به ات اجازه می‌دهند که از جسد تناول کنند. 30 تا 45 روز بعد، استخوان‌ها جمع‌آوری‌شده، پس از پودر شدن، آن را با موز ترکیب می‌کنند تا به‌عنوان سوپ توسط همه‌ی افراد میل شود. پس از یک سال ، روستاییان خاکستری که به‌صورت سوپ درآمده را مصرف می‌کنند. طبق سنت‌ها، این تشریفات متضمن آن است که روح مردگان بتوانند مسیر خود را به سمت بهشت بیابند.

قبیله یانومامی

 

  1. زندگی با مردگان

مردم تروجا در اندونزی طی یک مراسم فوق‌العاده، مردگان خود را از قبر بیرون می‌آورند. اما این موضوع به همین‌جا ختم نمی‌شود: به تن جسد لباس‌های زیبا پوشانده و آن را در روستا می‌چرخانند، حتی جسد کودکان یا کسانی که سال‌های پیش مرده‌اند نیز از این قاعده مستثنا نیستند. این مراسم بیشتر برای تمیز کردن بدن مردگان، لباس‌ها و تابوت آن‌ها و بازگرداندنشان به محل زندگی‌شان انجام می‌شود. یعنی اگر کسی بیرون از روستا مرده باشد، جسد به نقطه‌ای که فرد در آنجا فوت کرده برده می‌شود و سپس به‌عنوان عمل بازگرداندن او به خانه، به داخل روستا آورده می‌شود.

مردم تروجا در اندونزی

 

  1. پرستش خرس آینو

مردم آینو که در بخش‌هایی از ژاپن و روسیه زندگی می‌کنند رسمی مبنی بر قربانی کردن خرس‌ها دارند. این قربانی کردن در اصل ماهیتی مذهبی دارد، با اعتقاد بر اینکه خرس‌ها خدایانی هستند که میان انسان‌ها قدم می‌زنند و گفته می‌شود که قربانی کردن خرس سبب آمرزش روح انسان می‌شود.

البته برای کسانی که بیرون از این قبیله هستند این کار بسیار نفرت‌انگیز است. این رسم شامل قربانی کردن یک خرس مادر در زمان خواب زمستانی در غار است، سپس توله‌های او را به مدت 2 سال در اسارت نگاه داشته و پس‌ از آن به‌عنوان نشانه‌ای از وقف مذهبی آن‌ها را خفه کرده یا با نیزه می‌زنند.

سپس خون خرس را نوشیده، گوشت آن را می‌خورند و جمجمه آن را در بالای نیزه‌ای که باپوست خرس پوشانده شده قرار می‌دهند و آن را پرستش می‌کنند. گرچه این رسم عجیب و ترسناک دیگر مانند گذشته همه‌گیر نیست اما همچنان در برخی مناطق انجام می‌شود.

پرستش خرس آینو

 

  1. کول کردن ن بروی زغال‌های گداخته

گرچه نمی‌توان این سنت را کاملا به مردمان چین نسبت داد اما طبق این سنت چینی یک مرد باید همسر خود را قبل از وارد شدن به منزل به‌عنوان زن و شوهر، بروی زغال‌های گداخته حمل کند. راه رفتن بروی زغال داغ توسط بعضی از چینیان برای جلوگیری از بلایای طبیعی نیز انجام می‌شود.

کول کردن ن بروی زغال‌های گداخته

 

  1. مراسم تدفین اسکیمو

این رسم آیین قرار دادن مردگان یا افراد سالخورده بروی یک توده یخ شناور است (البته این رسم دیگر انجام نمی‌شود یا بسیار نادر است). اسکیموها به زندگی پس از مرگ باور دارند، لذا با فرستادن افراد سالخورده به گونه‌ای محترمانه و برازنده به نقاط دورتر، نشان می‌دهند که آن‌ها باری بر روی دوش خانواده نیستند. آن‌ها اصولا پس از رهایی بر روی یخ‌های شناور، جان خود را به مرور از دست می‌دهند.

مراسم تدفین اسکیمو

 

نظر شما در مورد این رسم و رسوم عجیب چیست؟ آیا از آن‌ها باخبر بودید؟ آیا در کشور خودمان هم مراسمی را به این عجیبی سراغ دارید؟ آن را برای ما بنویسید.

 

منبع: allthatsinteresting.com


عصب‌شناس و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران درباره کاربرد موسیقی در پزشکی و روانپزشکی می‌گوید: در توانبخشی، موسیقی ریتمیک-ملودیک یا آواز آهنگین برای اشخاصی که بر اثر سکته مغزی دچار زبان‌پریشی شده‌اند و نیم‌کره چپ مغزشان دچار اشکال شده، مورد استفاده قرار می‌گیرد. آنهم نه برای درمان بلکه برای تسهیل در توانبخشی.

پزشکان و روان‌پزشکان اروپایی و آمریکایی برای موسیقی‌درمانی اهمیت بسیاری قائلند، زیرا بر اساس تحقیقات و تجارب‌ آنها در تسهیل درمانی برخی از بیماری‌ها بسیار موثر بوده است. این اهمیت تا به آنجاست که در دانشگاه‌‌های برخی از کشورها رشته‌ای با این عنوان وجود دارد و حتی برخی از بیمارستان‌ها به طور تخصصی با این شیوه به درمان بیماران می‌پردازند.

برخلاف تصور عموم، موسیقی درمانی یک روش تازه ابداع شده نیست بلکه استفاده از این شیوه‌ درمانی، قرن‌ها قدمت دارد، با این وجود هنوز آنطور که باید در ایران به آن توجهی نشده است. این عدم توجه تا به آنجاست که اغلب روان‌پزشکان و روان‌شناسان ایرانی از این مقوله بی‌اطلاع هستند و درباره آن چیزی نمی‌دانند و هرچه هست در حد اطلاعات عمومی‌ست، نه بیش‌تر. همین عدم اشراف راون‌پزشکان، روانشناسان و پزشکان باعث شده درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها نیز با موسیقی درمانی بیگانه باشند و آن را جدی نگیرند. البته بیمارستان روان‌پزشکی شهید مدرس» اصفهان که در سال ۱۳۵۸ تاسیس شده و در حاشیه شهر اصفهان قرار دارد از سال ۱۳۸۴ به ‌طور تخصصی موسیقی درمانی را در دستور کار قرار داده است.

حسن عشایری (عصب‌شناس و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران) که تاکنون چند سمینار علمی درباره موسیقی درمانی برگزار کرده و چندین مقاله در این زمینه نوشته، درباره چگونگی کاربرد موسیقی در پزشکی و روانپزشکی می‌گوید: پژوهش، آموزش و خدمات سه مولفه مهمی هستند که باید همزمان به آنها پرداخته شود؛ بخصوص اینکه موسیقی؛ دارو نیست بلکه پیچیده‌تر از داروست و انتزاعی‌ترین هنر. این رویه را در ایران با خدمات شروع می‌کنند بدون آنکه پژوهشی در کار باشد تا در نهایت ویژگی‌های این جریان را ببینند.

موسیقی‌درمانی در ایران چه وضعیتی دارد و آیا دارای صنف، انجمن یا اتحادیه است؟

از سال ۱۳۷۳ در دانشگاه، انجمنی را دایر کرده‌ایم که با نگرشی علمی به کاربرد موسیقی در مغز، سیستم عصبی روان و بدن می‌پردازد. در این انجمن که مسئولش خودم هستم، استفاده از عبارت متداول موسیقی‌‌درمانی» را ممنوع کرده‌ام و عنوان کاربرد موسیقی را به جای آن در نظر گرفته‌ام؛ زیرا درمان در علم پزشکی تعریف و اصول دارد.

بیشترین کاربرد موسیقی در علم پزشکی و راونپزشکی چیست؟

بیشترین کاربرد موسیقی در توان‌بخشی بیماران است که در این زمینه آثاری را  چاپ کرده‌ایم و کتابچه‌هایی نیز داریم.

چرا عبارت موسیقی‌درمانی» را مناسب نمی‌دانید، مگر وجه درمانی موسیقی به لحاظ پزشکی ثابت نشده است؟

متاسفانه در ایران واژه‌ای آکادمیک در این‌باره نداریم تا اطلاعات کافی را انتقال دهد. در نتیجه معانی و مفاهیم مباحث و مقولات مختلف با یکدیگر تداخل پیدا می‌کنند که اتفاق صحیحی نیست. همانطور که گفتم درمان و تراپی» تعریف خاص خود را دارد. به طور مثال طرف ادعا می‌کند که با استفاده از موسیقی می‌تواند بیماری شیزوفرنی» را درمان کند که درست نیست و من نیز این را قبول ندارم. این ادعا به لحاظ علمی نیز درست نیست و حتی شبه‌علمی هم نیست و می‌توان گفت ادعایی دروغ است. در واقع نمی‌توان بیماری شیزوفرنی» را با موسیقی درمان کرد، همانطور که آپاندیس و بیماری‌های دیگر را نمی‌توان با موسیقی درمان کرد و به جراحی نیاز دارند. در این‌باره‌ با مشکلاتی مواجه هستیم و در این میان بد نیست خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها نیز با ظرافت به این موضوع بپردازند تا شفاف‌سازی‌های لازم صورت گیرد و عموم مردم در جریان امر قرار بگیرند. به طور کلی استفاده کاربردی از موسیقی برای کاهش آلام بیماران اصولی دارد که باید جدی گرفته شوند.

برای کاهش آلام کدام بیماری‌ها می‌توان از موسیقی استفاده کرد؟

اجازه بدهید اینگونه بگویم که پژوهش، آموزش و خدمات سه مولفه مهمی هستند که باید همزمان به آنها پرداخته شود؛ بخصوص اینکه موسیقی دارو نیست و پیچیده‌تر از داروست و انتزاعی‌ترین هنر. طبق همین اصل علاوه بر آنکه موسیقی مقوله‌ای فرهنگی است،‌ قومی‌ – قبیله‌ای نیز هست. ببینید موسیقی دارو نیست که در لوله آزمایش تهیه شود و مانند قرص روزی چند بار تجویز شود و بیمار روزی سه بار در ساعت‌های مقرر آن را مصرف کند. بازهم تکرار می‌کنم اول پژوهش، دوم آموزش و سوم خدمات. این رویه را در ایران با خدمات شروع می‌کنند، بدون آنکه پژوهشی در کار باشد تا در نهایت ویژگی‌های این جریان را ببینند. شما نیز در سوال‌هایتان از عبارت موسیقی درمانی استفاده نکنید؛ زیرا من با آن مشکل دارم و شما چند باری آن را به کار بردید. یادتان باشد، در این‌باره استفاده از واژه درمان غلط است. به هرحال زبان خانه وجود است و واژه، بذر فکر است و عمل فرزند سخن. زبان مقوله‌ فوق‌العاده مهمی است و باید نسبت به استفاده از آن دقت کنیم.

 استفاده از موسیقی در علم پزشکی چه پیشینه‌ای دارد؟

مسلما موسیقی حتی پیش از انقلاب صنعتی نیز مطرح بوده است. در یونان باستان شخصی آوازه‌خوان بوده که اورفئوس» نام داشته و با استفاده از موسیقی، دردها را درمان می‌کرده و اسمش نیز در تاریخ آمده است. البته ما می‌دانیم که او بر بیماری‌ها اثر می‌گذاشته و به نوعی مردم را مشغول می‌کرده است. مسلما بعدها متوجه شده‌اند که موسیقی به عنوان انتزاعی‌ترین هنر، ‌برای اولین بار در ارتش مورد استفاده قرار گرفته است. از طرفی موسیقی برای قوم‌ها و قبیله‌های کشورها و مناطق مختلف مقوله بسیار مهمی بوده است. اگر توجه کنید خواهید دید که هنوز در آفریقا مراسم زار» برگزار می‌شود و در جنوب ایران نیز این رسم وجود داشته است. به این ترتیب می‌توان گفت موسیقی هنر تازه‌ای نیست، اما به لحاظ علمی، نوپاست و عمر زیادی ندارد. می‌توان گفت، وجه علمی و پزشکی موسیقی طی سی تا پنجاه سال گذشته مورد توجه قرار گرفته است. طی بیست سال گذشته انجمن‌ها و تشکل‌هایی با محوریت کاربرد پزشکی موسیقی، شکل گرفته است. مانند American Music Therapy Association» که انجمنی معتبر است و اعضای آن به طور جدی فعالیت‌های پژوهشی دارند و دارای امکانات آزمایشگاهی هستند و در قالب تربیت درمانگران به آموزش افراد می‌پردازند و به متقاضیان خدمات ارائه می‌دهند. البته رویه فعالیت آنها با شیوه و روند ما متفاوت است.

این تفاوت‌ها در چه مواردی است و چرا وجود دارد؟

ببیند، زمانی که در مدارس ما تدریس موسیقی وجود ندارد و در مراکز آموزشی هنری (چه دانشگاه‌های آزاد و چه دانشگاه دولتی) مباحثی چون تاریخ موسیقی و روانشناسی هنر به حد کافی آموزش داده نمی‌شود، انتظاری بیش از این نمی‌توان داشت. مبحث تاریخ هنر مقوله‌ مهمی است که باید بیش از این مورد توجه قرار گیرد؛ زیرا با وجود زحمات هنرمندانی چون روح‌الله خالقی و دیگران، تاریخ موسیقی ایران بیشتر شفاهی است تا کتبی. به هرحال باید به مقولات این‌چنینی بیشتر توجه کنیم و باید مسائل مربوط به تاریخ موسیقی به صورت مکتوب مطرح شوند که اگر این اتفاق بیفتد به طور مثال شما از کلمه درمان در رابطه با ارتباط موسیقی و پزشکی استفاده نمی‌‌کنید!

موسیقی از دیدگاه پزشکی چه تعریف و مفهومی دارد؟

موسیقی به عنوان وسیله‌ای برای پرورش اطلاعات صوتی، ریتمی ملودیک دارد. به طور مثال ضربان قلب ما ریتم دارد، اما فاقد ملودی است. بر همین اساس می‌توان گفت موسیقی ریتمی ملودیک دارد و اغلب دارای بار هیجانی است. از دیدگاه عصب‌شناسی نیز به قول فارابی موسیقی احساس‌انگیز، خیال‌انگیز و نشاط‌انگیز است و در رساله موسیقی کبیر» نیز به آن پرداخته شده است. به طور کلی،‌ موسیقی مشغولیت ایجاد می‌کند و در زندگی افراد از رانندگی تا بخش‌های دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرد و امری روزمره است.

در رابطه با کاربرد موسیقی در کاهش آلام بیمار مثالی بیاورید.

در توانبخشی، موسیقی ریتمیک-ملودیک» یا آواز آهنگین برای اشخاصی که بر اثر سکته مغزی دچار زبان‌پریشی شده‌اند و نیم‌کره چپ مغزشان دچار اشکال شده، مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ آنهم نه برای درمان، بلکه برای تسهیل در توانبخشی. در این راستا مجموعه تدابیر فیزیوتراپی نیز لازم است و موارد دیگری نیز وجود دارند که باید به آنها توجه شود. ضمن اینکه باید با ایجاد برنامه و پروتکلی مشخص فرهنگ شخص، سن و سال او و سوابقش را مد نظر قرار دهیم. عده‌ای به موسیقی اکتیو علاقه دارند و عده‌ای دیگر موسیقی سنتی یا پاپ موزیک و سبک‌های دیگر را می‌پسندند و حتی برخی در زمینه موسیقی فعالیت عملی دارند. همه این موارد مهم هستند و باید مورد توجه قرار گیرند. در بیماری‌هایی مانند افسردگی نیز نکاتی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند. افسردگی یک طیف است و به عنوان درمان‌گر باید به این نکته توجه کنیم که این بیماری در بیمار درون‌زاد است یا برون‌زاد؟ واکنش است‌ یا ری‌اکتیو؟ و یا خلقی؟ چنین تشخیص‌هایی به تخصص نیاز دارند.

آیا موسیقی مانند دارو عوارض جانبی دارد؟

امروزه می‌دانیم که موسیقی نسبت به دارو مضرات کمتری دارد، اما با این حال دارای عوارض جانبی نیز هست. نمی‌توان گفت چون موسیقی مقوله‌ای شنیداری است و در هوا منتشر و پخش می‌شود، پس عوارض جانبی ندارد. این موضوع نیز بسیار مهم است و باید به آن توجه کنیم.

طی این سال‌ها، مقوله موسیقی کاربردی و مسائل پزشکی مربوط به آن در ایران چه پیشرفت‌هایی داشته و چه اتفاقات مفیدی در این زمینه رخ داده است؟

به طور مقدماتی بر مقوله کاربرد موسیقی در پزشکی پرداخته‌ایم و در این زمینه چند سمینار نسبتا مثبت برگزار کرده‌ایم تا به این ترتیب بگویم چگونه باید فعالیت کنیم. در این میان به جز مقالات انگلیسی، آثاری به عنوان کتابچه داریم. به اضافه اینکه برای رسیدن به نتایج مشخص تحقیقات مختلفی انجام داده‌ایم و به نتایج جالبی نیز رسیده‌ایم.

 در رابطه با تاثیر موسیقی بر اشخاص مختلف و تاثیر آن بر کیفیت کار و خروجی آنها در مشاغل  گوناگون توضیح دهید و اینکه شما و همکارانتان بر اساس تحقیقاتتان به چه نتایجی رسیده‌اید؟

بگذارید مثالی بزنم، اگر گرافیست‌ها به موسیقی غیرکلامی گوش دهند، کمتر اشتباه می‌کنند و نسبت به کارشان توجه و تمرکز بیشتری خواهند داشت. اما اگر موسیقی کلامی در نیم کره چپ مغزشان پردازش شود، موجب حواس پرتی‌شان خواهد شد و باعث می‌شود که آن شخص گرافیست زودتر از زمان معمول دست از کار بکشد. طبق تحقیقات مختصری که داشته‌ایم و ادعا نداریم که زیاد است، متوجه شده‌ایم که موسیقی پاپ و بخشی از موسیقی به اصطلاح عرفانی دقیقا روی مصون‌سازی خون در بدن موثر است. طی تحقیقات آزمایشگاهی، مثلا بدون آنکه به آزمایشگاه بگوییم، موسیقی‌های مختلفی را در شرایط آزمایشگاهی به گیرنده‌ها داده‌ایم و مشاهده کرده‌ایم که برخی از موسیقی‌ها حتی روی خون و اجزا آن و بر سلول‌هایی که کشنده سرطان هستند، تاثیر گذاشته و آنها را کاهش داده‌اند. یا اینکه بر مبنای تحقیقات آزمایشگاهی دیگر متوجه شده‌ایم که برخی از موسیقی‌ها حواس‌پرتی ایجاد می‌کند و حتی شنونده را به عالم هپروت می‌برند که به آن واکنش بینایی‌حرکتی» می‌گوییم. چنین واکنشی در رانندگی ایجاد می‌شود. مثلا راننده، طی رانندگی با سرعت مورد نظر باید در هزارم ثانیه تصیم درست را اتخاذ کند. برخی از موسیقی‌ها، (تکرار می‌کنم برخی از موسیقی‌ها) این مدت زمان واکنش را تحت تاثیر قرار می‌دهند و در شرایطی آن را طولانی می‌کنند. پس می توان گفت موسیقی، هم می‌تواند انگیختگی را  بالا ببرد و هم می‌تواند انگیختگی بالا را کاهش دهد. برای ورزشکاری که در المپیک حضور یافته و قرار است در حد بین‌المللی با رقبایش رقابت کند، استرس‌هایی وجود دارد و آن ورزشکار حق دارد دچار استرس شود. موسیقی می‌تواند در وجود این شخص تعادل ایجاد کند (از واژه آرامش استفاده نمی‌کنم و تعادل را واژه بهتری می‌دانم) و اصطلاحأ به ریلکس شدنش بی‌انجامد. بنابراین ملاحظه می‌کنید که موسیقی می‌تواند تحت شرایطی کمک کننده باشد و به همین دلیل است که استفاده از واژه درمان را درست نمی‌دانم. اگر توجه کنید در صورت نگرش علمی به این نتیجه خواهیم رسید که کاربرد موسیقی در مقولات پزشکی با محدودیت‌هایی مواجه است و لازمه ایجاد رویه درست، استفاده از دانش متخصصان این عرصه است.

 در دانشگاه‌های ما چقدر به کاربردهای پزشکی و روان‌پزشکی موسیقی پرداخته شده و آیا در این زمینه رشته تحصیلی وجود دارد؟

متاسفانه دانشگاه‌های ما در این زمینه وضعیت خوبی ندارند. در توانبخشی و درمان‌های غیردارویی روانپزشکی و کاربرد فعالیت هنر در توانبخشی (نه در درمان) فقط دو واحد درسی داریم که طی آنها، موسیقی نیز مطرح می‌شود، اما به صورت خیلی ابتدایی. بنابراین می‌توان گفت در این بخش هنوز مرجعی تخصص نداریم. در ایران از دکترا که بگذریم، در مقاطع لیسانس و فوق لیسانس، موسیقی درمانگر» نداریم. یادم هست که در ایران فقط یک بار پایانامه‌ای را روی کتاب درمانی ارائه داده‌ام. در خارج از کشور bibliotherapy» تخصص محسوب می‌شود و متقاضیان در این زمینه دوره می‌بینند تا بدانند با بیمار چگونه برخورد کنند. چنین اشخاصی با دکتر بیمار گفتگو می‌کنند تا در نهایت به بیمار توصیه‌های مفیدی را ارائه کنند. اما در ایران چنین رویه‌ای وجود ندارد.

برای ایجاد روند درست‌تر در زمینه استفاده‌های کاربردی موسیقی در پزشکی و راون‌پزشکی چه تمهیداتی دارید؟

ما هنوز در ابتدای راه هستیم و پیشنهادم این است که در مدارس به تدریس موسیقی بپردازیم. در واقع باید از مهدکودک‌ها شروع کنیم تا گوش کودکان با موسیقی آشنا شود. پس از آموزش پرورش، صداوسیما باید به پخش آثار با کیفیت بپردازد و یکی از وظایف تلویزیون همین است. یادمان باشد موسیقی انسان از خود بیگانه نیز از خودبیگانه است. به هرحال موسیقی را می‌توان به دو دسته سالم و غیرسالم تقسیم کرد، بنابراین باید در این زمینه کمی انتقادی برخورد کنیم و یادمان باشد که موسیقی فرهنگ می‌خواهد و استفاده از موسیقی نیز فرهنگی را می‌طلبد. کجا؟ چطور؟ با چه کسی و در چه شرایطی، سوالات مهمی هستند و اگر برای آنها پاسخ داشته باشیم و می‌توانیم در روند مشخص گام برداریم.


منبع: خبرگزاری ایلنا

لینک کوتاه مطلب :


پل آهنی قم در یک ماجرای جالب با معجزه‌ و کرامت حضرت معصومه (س) ساخته شد.

عقیق:الطاف خداوند متعال آنقدر زیاد و بستر آن گسترده است که نعمات و برگزیدگانی را برای آسایش و آرامش بندگانش ارمغان آورده است. در تمام سختی و مشکلات پیش روی زندگی و در لحظه‌ای که تمام روزنه‌های امید به روی بندگان بسته شده، خالق هستی برگزیدگانش را به یاری آن‌ها می‌فرستد و گره از کار‌ها می‌گشاید و خواسته‌های آن‌ها را بر آورده می‌کند؛ حضرت معصومه (س) دختر امام موسی کاظم (ع) و خواهر گرامی امام رضا (ع) یکی از برگزیدگانی است که با معجزات خود، بندگان خدواند متعال به خصوص مسلمانان و شیعیان را یاری می‌کند؛ در اینجا به ماجرایی جالب از کرامات حضرت معصومه (س) می‌پردازیم.

ماجرای ساخت پل آهنی قم

روزی یک کارگر ساده وارد یک مسجد شد، ولی آنجا جایی برای نشستن پیدا نکرد. مسجد مملو از جمعیت شده بود؛ واعظ از ثواب و اجر وقف در جهان آخرت تعریف می‌کرد.

او از مسجد بیرون رفت، فکر وقف کردن رهایش نمی‌کرد و از طرفی چیزی نداشت. تمام زندگی اش را بدهی و بیچارگی پر کرده بود؛ مگر یک کارگر ساده چه می‌توانست داشته باشد! نگاهش که به گنبد طلایی حضرت معصومه (س) افتاد، دلش فرو ریخت. زمزمه‌ای در جانش شکل گرفت: بی بی جان، من هم آرزو دارم مالی داشته باشم و آن را وقف کنم تا بعد از مرگم باقی بماند و از آن بهره آخرتی ببرم، اما خودت می‌دانی که جز بدهی چیزی ندارم. برایم دعا کن و از خدا بخواه مالی برایم فراهم کند تا آن را وقف کنم؛ اشک هایش را با گوشه آستین پاک کرد و مثل هر روز جلوی میدان شهر به امید پیدا شدن کار ایستاد.

حکایت معجزه‌ی ساخت پل آهنی قم/ کارگر ساده‌ای که با دستان خالی با حضرت معصومه (س) معامله کرد

وضعیت اقتصادی روز به روز خراب‌تر می‌شد؛ از طرفی خبر آمدن قحطی همه جا را پر کرده بود. با این وضعیت اگر کسی کاری هم داشت، آن را خودش انجام می‌داد تا مجبور نباشد پولی به کارگر بپردازد. چاره‌ای جز هجرت از شهر برایش نماند. شنیده بود در بنادر جنوبی می‌تواند کار پیدا کند. هوا کم کم تاریک می‌شد باز هم بدون هیچ درآمدی راهی خانه شد. عزمش را جزم کرد و بار سفر بست به خانواده قول داد اگر از وضعیت کاری آنجا راضی باشد، خیلی زود آن‌ها را نیز نزد خودش ببرد.

پس از گذشت ده، دوازده روز از اقامتش در یکی از بنادر جنوبی کارگری می‌کرد، اما باز هم اوضاع رضایت بخش نبود. کار در بندر هم آن چیزی نبود که شنیده بود. سردرگم و گیج مانده بود درمانده و ناامید کنار دیواری نشست و دلش می‌خواست سختی این روز‌ها را از ته دل فریاد بکشد. چمباتمه زده بود که دستی بر شانه اش سنگینی کرد و مردی خطاب به او گفت: آقا کار می‌کنی؟ کارگر ساده در پاسخ گفت: بله چرا که نه! اصلا برای همین اینجا هستم. حالا چه کاری هست؟

مرد گفت: من می‌خواستم بار آن کشتی بزرگی را که در کنار اسکله لنگر انداخته بخرم، اما احتیاج به یک شریک دارم. شنیده ام کارگران این منطقه روزانه پول خوبی به دست می‌آورند. می‌خواهی با من شریک شوی تا هم تو به سودی برسی، هم من به مقصودم؟

دلش فرو ریخت. خرید بار کشتی؟! بدنش یخ کرده بود. با دلهره پرسید: حالا وقتی بار را خریدیم، مشتری هست که آن را بفروشیم؟

مرد گفت: اگر خدا بخواهد، همین امروز می‌توانیم مشتری پیدا کنیم. من در این کار مهارت دارم.

پولی در بساط نداشت. نمی‌خواست بگوید که چیزی برای شراکت ندارد، اما از طرفی این تنها فرصتی بود که برایش پیش آمده بود؛ امیدش را به خدا داد و گفت: باشه، من هم شریک. موفقیت زندگی اش بود.

همه چیز به سرعت پیش رفت معامله سر گرفت. حالا نوبت آن‌ها بود که پول جنس را بپردازند. بدنش داغ شده بود نمی‌دانست چه بگوید آبرویش در خطر بود. اگر مرد می‌فهمید که او با دست خالی شریکش شده آن وقت.

درست همان موقع، مردی با کت و شلوار قهوه‌ای و کلاه لبه داری که تا روی ابروهایش پایین کشیده جلو آمد گفت: بار آهن مال شماست؟ گفتند: بله! گفت: هر قدر که باشد می‌خرم.

حکایت معجزه‌ی ساخت پل آهنی قم چه بود؟

هنوز پولی بابت خرید آن‌ها پرداخت نکرده بودند که همه آن‌ها به طور معجزه آسایی به فروش رسید. سود بدست آمده به دو قسمت مساوی تقسیم شد. باور نمی‌کرد در عرض یک ساعت چنین پولی بدست آورده باشد. این چیزی بود که حتی در رویاهایش نیز به آن فکر نکرده بود.

حالا می‌توانست تمام قرض هایش را بپردازد و تا مدت‌ها به راحتی زندگی کند. شبانه راهی قم شد. می‌خواست هر چه زودتر این خبر خوش را به خانواده اش برساند. در راه به یاد عهدش با حضرت معصومه (س) افتاد: بی بی جان، آرزو دارم مالی را وقف کنم.

حالا زمان آن رسیده بود که به عهدش وفا کند. بهترین چیزی که به فکرش رسید تا مشکلی از مردم حل کند، ساختن پلی در کنار حرم حضرت معصومه (س) بود. مردم برای رفت و آمد در این منطقه مشکل داشتند.

با برنامه ریزی که کرد حدود ۳۰ کارگر نیاز داشت و برای ثبت نام کارگران خودش دست به کار شد، اما تعداد کارگر‌های ثبت نام کننده به ۲۰۰ نفر رسید؛ قصد داشت ۳۰ نفر را جدا کند، اما یاد بیکاری و ناامیدی خودش افتاد، دلش به درد آمد و گفت: خانم حضرت معصومه (س) خودش برکت این پول را زیاد می‌کند. من همه کارگران را مشغول کار می‌کنم و به تک تک آن‌ها مزد می‌دهم.

حکایت معجزه‌ی ساخت پل آهنی قم چه بود؟

نقشه مهندسی و اجرایی پل آماده شد و کارگران مشغول کار شدند و کار‌ها به سرعت پیش رفت و بالاخره بعد از مدت‌ها ساختن پل پایان یافت و پل آهنچی نام گرفت و عبور و مرور مردم آسان شد. حالا به آرزویش رسیده بود و اموالش را وقف کرده بود.


شوک: یک کهنه سرباز پس از ۷۵ سال رودرروی معشوق زمان جنگ دوم جهانی قرار گرفت.

لحظه دیدار دو عاشق پس از 7 دهه + عکس

در سال پایانی جنگ جهانی دوم، ۱۹۴۴ میلادی، کارا تروی رابینز آمریکایی که برای جنگ در مقابل ارتش نازی عازم فرانسه شده بود در شمال شرقی فرانسه عاشق ژانی پیرسون، هجده ساله شد. اما سرانجام رابینز که در آن زمان ۲۴ سال داشت ناگزیر به جبهه شرق اعزام شد و پس از آن هم جنگ به پایان رسید و در خاک ایالات متحده با فردی دیگر ازدواج کرد. ژانی پیرسون، می گوید لحظه ای که دیده مرد مورد علاقه اش در کامیون اعزام به جبهه شرق قرارگرفته، اشک هایش جاری شده است. می گوید: بسیارغمگین بودم و آرزو می کردم که پس از جنگ به آمریکا نرود.»

خانم پیرسون می گوید پس از جنگ شروع به یادگیری برخی عبارات انگلیسی اساسی کرد به امید روزی که تروی» بازخواهد گشت.

رابینز، کهنه سرباز، می گوید هرچند ازدواج کرده اما هیچگاه ژانی پیرسون و عشق به او را فراموش نکرده است.

این دو عاشق با گذر زمان همسرهایشان را از دست داده و اکنون به تنهایی زندگی می کنند.

رابینز که سال جاری در مقام کهنه سرباز برای شرکت در مراسم عملیات نرماندی که به شکست ارتش آلمان نازی و نهایتا پایان جنگ جهانی دوم انجامید به فرانسه رفت با نمایش ع مورد علاقه اش خواست تا خبری از ژانی پیرسون بدست آورد. هرچند مطمئن نبود که ژانی هم چنان زنده است یا نه؟

در این فاصله با چند رومه نگار فرانسوی ملاقات کرد که آنها کمک کردند تا نهایتا دو عاشق قدیمی بار دیگر پس از بیش از ۷ دهه با یکدیگر ملاقات کنند.

رابینز در اولین برخورد با نگاه اشک آلود چشم در چشم ژانی پیرسون گفت: همیشه عاشق تو بودم، هیچ زمانی از قلب من بیرون نرفتی.»

پیرسون پاسخ داد: گفت که من را دوست دارد، این موضوع را می فهمم.»

پس چرا رابینز زودتر به عقب بازنگشت؟ چرا برای نجات رابطه عاشقانه شان چنین دیر اقدام کرد؟

رابینز می گوید: میدانید زمانی که ازدواج کردید پس از آن دیگر نمی توانید چنین کاری را انجام دهید.»

دو عاشق سال های دور، شرکای زندگی شان را از دست داده اند و چندساعتی از باهم بودن در نرماندی لذت بردند. آنها پس از وعده دیدار دوباره با پریشانی و سرگشتگی یکدیگر را ترک کردند.


یک متخصص غدد درباره خشکی دهان در ماه مبارک رمضان و روش‌های رفع آن به بیان توضیحاتی پرداخت.

فرهاد وحید متخصص غدد در گفت‌وگو با خبرنگار  حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران، درباره خشکی دهان در ماه مبارک رمضان اظهار کرد: کار غدد بزاق دهان ترشح ماده بزاقی است که این غدد حدود یک و نیم لیتر در روز بزاق ترشح و به جذب و هضم غذا کمک می‌کنند، به این صورت مواد غذایی در داخل معده نرم و آماده و در روده جذب می‌شود.

وی در ادامه گفت: اگر به هر دلیلی برای غدد بزاقی مشکل ایجاد شود ترشحات آنها کاهش پیدا می‌کند و موجب اختلال در هضم و جذب غذا می‌شود در برخی مشکلات دهان و دندان هم ایجاد می‌شود، یکی دیگر از وظایف ترشحات بزاق دهان این است که مانع تکثیر و رشد باکتری‌ها و میکروب‌ها  شوند.


بیشتر بخوانید: بهترین گزینه برای باز کردن روزه هنگام افطار/ دور مصرف غذاهای تند در وعده سحری را خط بکشید


این متخصص غدد افزود : برخی بیمارانی که تحت شیمی‌درمانی و رادیوتراپی هستند دچار خشکی دهان می‌شوند، در این حالت می‌توانند از ترشحات بزاق مصنوعی و آنزیم ها استفاده کنند که حالت پاتولوژیک دارند، ولی خشکی دهان در ماه مبارک رمضان پاتولوژیک نیست  و شدت آن ممکن است تغییر کند و  می‌توان آن را کنترل کرد.

وی اظهار کرد: برخی افراد در نیمه‌های شب مواد غذایی مصرف می‌کنند و  آن را به عنوان سحری در نظر می‌گیرند که این کار کاملاً اشتباه است،  افراد باید به موقع سحری را مصرف کنند و آن را از وعده غذایی خود حذف نکنند  زیرا مدت زمان غذا مصرف نکردن آنها به ۲۰ ساعت می‌رسد و همین امر موجب از دست رفتن آب بدن و خشکی دهان می‌شود.

پیشگیری از ایجاد بوی بد دهان با رعایت بهداشت دهان و دندان

وحید اظهار کرد: یکی از مسائل مهم در ماه مبارک رمضان رعایت بهداشت دهان و دندان است، بعد از خوردن افطار و سحر باید مسواک زده شود زیرا  مواد قندی و چسبناک موجود در مواد غذایی زمینه  رشد میکروب و باکتری‌ها را فراهم می‌کند و همین امر در طول روز باعث ایجاد بوی بد دهان می‌شود؛ افراد می‌توانند در این یک ماه بیشتر از دستگاه بخور استفاده کنند زیرا تا حدودی می‌تواند از خشکی دهان پیشگیری کند.


بیشتر بخوانید: بهترین گزینه برای باز کردن روزه هنگام افطار/ دور مصرف غذاهای تند در وعده سحری را خط بکشید


این متخصص غدد گفت: برخی مواد غذایی موجب خشکی بیشتر دهان می‌شود که بهتر است این مواد غذایی در ماه مبارک رمضان حذف شود، مواد غذایی که حالت اسیدی دارند، ترش مزه و تند و ادویه‌دار هستند، کافئین و قهوه و به خصوص پیاز خام و سیر باعث می‌شود بوی بد دهان بدتر و بدتر شود و مدت زمان طولانی‌تری باقی بماند و از بین نرود اما برخی مواد غذایی مانند پنیر که سرشار از پروتئین و کلسیم و فسفر است می تواند باعث افزایش ترشح بزاق دهان شود.

وی ادامه داد: بعضی از گیاهان مانند خیار، هویج و انواع سبزیجات، موجب ترشحات بیشتر غدد بازاقی می‌شوند و خشکی دهان را رفع می‌کنند، میوه‌هایی همچون پرتقال، هندوانه، خربزه که ویتامین c بیشتری دارند می‌توانند مانع خشکی دهان شوند، افرادی که ویتامین c کمتری جذب می‌کنند باید در مدت زمان افطار تا سحر دو عدد قرص جوشان ویتامین سی استفاده کنند تا کمبود ویتامین c  در آنها  برطرف شود.

متخصص غدد در پایان تصریح کرد: در ماه مبارک رمضان  باید از غذاهای پرچرب و نمک دار کمتر استفاده شود و هر دو ساعت یک بار آب نوشید زیرا  مصرف بیش از حد آب  موجب بیماری کلیوی می‌شود و آب بدن یکباره از دست می‌رود.


یک زن اماراتی که سال ۱۹۹۱ میلادی در یک سانحه تصادف به شدت مجروح شده و به کما رفته بود پس از ۲۷ سال به طور معجزه آسایی هوشیاری خود را بازیافته است.





به گزارش فرانگر

منیر عبدالله که در زمان تصادف ۳۲ سال داشت، بر اثر برخورد خودروی حامل وی با یک اتوبوس، دچار آسیب مغزی شدیدی شد. عمر وبیر، فرزند منیرا که در آن زمان ۴ سال سن داشت و در صندلی عقب کنار مادرش بود در این حادثه آسیبی ندید، زیرا منیرا هنگام تصادف او را در آغوش گرفته و محافظت کرده بود.

منیر سال گذشته میلادی پس از ۲۷ سال در بیمارستانی در آلمان به هوش آمد.

عمر که سرانجام تصمیم گرفته است ماجرای مادرش را علنی کند، می گوید در تمام این سال ها هرگز امیدش را برای به هوش آمدن مادرش از دست نداد. او افزود برای این تصمیم گرفت سرگذشت مادرش را بازگو کند تا به مردم بگوید هرگز امید خود را از دست ندهند.

عمر همچنین گفت: مادرم در لحظه تصادف کنار من در صندلی عقب نشسته بود، اما برای محافظت از من، مرا در آغوش گرفت.

منیرا پس از تصادف و رفتن به اغما به بیمارستانی در لندن، پایتخت انگلیس، منتقل شد. او در این بیمارستان به زندگی نباتی خود ادامه داد و پس از آن دوباره به امارات بازگردانده و در مراکز درمانی مختلفی نگهداری شد. در این مدت تغذیه وی از طریق لوله صورت می گرفت و برای ضعیف نشدن ماهیچه هایش نیز تحت فیزیوتراپی بود.

خانواده منیرا سال ۲۰۱۷ میلادی او را به بیمارستانی در آلمان منتقل کردند. منیرا در آنجا تحت چند عمل جراحی و برای بهبود شرایط جسمانی به ویژه وضعیت ماهیچه هایش تحت دارودرمانی قرار گرفت.

در ادامه این گزارش آمده است یک سال بعد، روزی عمر در اتاق مادرش با پرسنل بیمارستان بر سر یک مسئله مشاجره می کند. به نظر می رسد همین مشاجره باعث به هوش آمدن مادرش شده باشد، زیرا او احساس کرده پسرش در خطر است. عمر می گوید احتمالا آن مشاجره به منزله یک شوک برای مادرش بوده است. پس از آن وی صدا های عجیبی را از مادرش می شنود و هر بار که از پزشکان می خواهد منیرا را معاینه کنند، آن ها وضعیت وی را عادی اعلام می کردند.

عمر می افزاید: سه روز پس از این ماجرا با صدای کسی که اسم من را صدا می کرد، بیدار شدم. او (منیرا) بود که داشت صدایم می کرد. سال ها آرزوی چنین لحظه ای را داشتم و اسم من اولین کلمه ای بود که او بر زبان آورد. او اکنون به تحرکات واکنش بیشتری نشان می دهد، درد را احساس می کند و کمی هم سخن می گوید.

منیرا اکنون به امارات بازگردانده شده و تحت مراقبت است.



سید قاسم شبر یک مبارز عراقی بود که در سال ۱۹۷۹ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به جرم ایرانی بودن در دادگاه رژیم بعث عراق محاکمه و تیرباران شد.

اخیرا در آستانه سالگرد شهادت این مبارز، بخشی از صحبت های او با قاضی دادگاه توسط کاربران عرب زبان منتشر شده که خواندن آن خالی از لطف نیست.

در متنی که در فضای مجازی در این باره منتشر شده آمده است: سید قاسم شبر در سال ۱۹۷۹ میلادی برای محاکمه به دادگاه منتقل شد. مسلم الجبوری رئیس دادگاه نام او را سوال کرد. وی در پاسخ گفت: من سید قاسم شبر هستم. قاضی به او گفت: تو ایرانی و غریبه وطن هستی، وی پاسخ داد: آیا مسلمان را وطنی خاص است؟ من می دانم که فرزند رسول خدا (ص) هستم و غریبه وطن، عفلق بن شمیل» (بنیانگذار حزب بعث عراق) و پیروان او هستند.

الجبوری خطاب به سید قاسم گفت: تو مجرمی. وی پاسخ داد: مجرم کسی است که شهروندان و کشور خود را هتک حرمت کرده و آنها را تحویل انگلیسی ها و صلیبی ها داده است.

قاضی با عتاب به وی گفت: شرم نداری که در نود سالگی با حکومت پیشرفته بعث محاربه می کنی؟ سید قاسم پاسخ داد: این عین عاقبت به خیری است که با امثال شما (کفار) مبارزه کنم.

الجبوری با عصبانیت از مکان خود برخاست و محکم روی میز کوبید و فریاد زد: دادگاه حکم به تیرباران تو داده است. سید شبر لبخندی زد و گفت: چه شب زیبایی! تمام عمر منتظر این بودم که به دست بدترین خلق خدا در راه خدا کشته شوم.

و سپس با خوشحالی شروع به تکرار این جملات کرد: چه شب زیبایی! به خدا شهید می شوم، به خدا این آرزوی من بود که به مانند جدم حسین (ع) باشم.

سید قاسم شبر سپس رو به الجبوری کرد و گفت: شما جزو کسانی هستید که با خدا و رسولش می جنگند، اولیای خدا را می کشند و در زمین فساد می کنند و به یقین، خداوند در کمین شماست.

سید قاسم شبر در شب پانزدهم شعبان ۱۳۹۹ هجری قمری (۱۹۷۹ میلادی) در ۹۱ سالگی تیرباران شد و پیکر او را به خانواده اش تحویل ندادند و پس از آنکه پنج سال از سن او کم کردند [تا به اعدام یک پیرمرد ضعیف متهم نشوند]تنها به صدور گواهی فوت اکتفا کردند و کسی نمی داند که او کجا مدفون است.

آیة الله شهید سیّد قاسم شبر در سال ۱۳۰۸ هـ. ق. در شهر مقدس نجف دیده به جهان گشود و نه ساله بود که از نعمت پدر محروم شد. در همان سال به خیل حوزویان پیوست و به تحصیل علوم دینى پرداخت.

به خاطر همت بلند، استعداد قوى و تلاش بسیار، خیلى سریع در ردیف بهترین شاگردان آیة الله سیّد ابوالحسن اصفهانى و میرزاى نائینى قرار گرفت و تا چهل سالگى از محضر آن دو بزرگ بهره وافى برد.

آرزو و آرمان او عزت و استقلال مسلمانان، آزادى بیت المقدس، نابودى اسرائیل غاصب و عینیت یافتن احکام و معارف زندگى ساز اسلام بود.

او حرکت اصلاح گرایانه و ایجاد جامعه دینى را از وظایف عالمان راستین مى دانست و حمایت از مصلحان را از مهم ترین فرایض دین.

سید قاسم شبر همچنین انقلاب اسلامى ایران را طلیعه قیام مهدى (عج ) مى دانست و حمایت از آن و پیروى از رهبرى آن را به همگان توصیه مى کرد. خود نیز چنین بود: حامى انقلاب اسلامى و پیرو راستین رهبرى آن. پیامهاى تبریک به امام خمینی (ره) و سخنرانی هاى پرشور و روشنگر او برگه اى است از پرونده حمایت های او.

او ایادى حکومت فاشیست عراق را که از وى مى خواستند از انقلاب اسلامى ایران به این دلیل که غیر عرب رهبرى آن را به عهده دارد روى برتابد به سخره مى گرفت و از مردم مى خواست که در این راه استقامت کنند تا اینکه بالاخره جان عزیزش را در راه حمایت از امام خمینى (ره) و انقلاب اسلامى ایران عاشقانه فدا کرد و شربت شهادت را از دستان پلید شقى ترین دشمنان خدا و دین خدا نوشید.

سید قاسم شبر زمانی در پاسخ به یکی از مسؤولان امنیتی که از او پرسید "چرا با دولت بعث مخالفت می کنی، در حالی که این همه مسجد ساخته است، گفت: معاویه هم بسیار مسجد می ساخت، در حالی که از منحرف ترین حکام تاریخ اسلام بود.


آیت‌الله جعفر سبحانی مرجع شیعه و یکی از بزرگترین متکلمین عصر حاضر، منزل خود را فروخته و پول آن را به سیل‌زدگان اهدا کردند.

به گزارش گروه ی خبرگزاری دانشجو، با وقوع سیل سهمگین در ایران گروه بزرگی از طلاب به دستور مراجع به مناطق سیل‌زده شتافته و اقدام به کمک‌رسانی کردند. 

در همین خصوص مراجع به انحای مختلف با اختصاص دادن سهم امام، خمس و . به سیل‌زدگان کمک کردند؛ در آخرین اقدام آیت‌الله جعفر سبحانی مرجع شیعه و یکی از بزرگترین متکلمین عصر حاضر، منزل خود را فروخته و پول آن را به سیل‌زدگان اهدا کردند.

فرشاد مهدی‌پور مدیرمسئول رومه صبح نو در این خصوص نوشت: آیت‌الله جعفر سبحانی از اقطاب حکمت و کلام شیعی، خانه خود را فروخته و پول آن‌را به سیل‌زدگان اهدا کرده است؛ اینجا ایران است، قلب تپنده همدلی.


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

از چی بگم ... Eve's collection luapanbiti nismatentpal Michael's receptions تهویه سید: تعمیرات تخصصی و تضمینی کولر و یخچال انتشارات مست علی( تماس:09361869305) scoopsabadi niggporobva adfuilfeathhand